آیه 5 سوره فصلت

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ

[41–5] (مشاهده آیه در سوره)


<<4 آیه 5 سوره فصلت 6>>
سوره :سوره فصلت (41)
جزء :24
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و مشرکان گفتند: دلهای ما از قبول دعوتت سخت محجوب و گوش ما از شنیدن سخت سنگین و میان ما و تو حجاب (ضخیم و فاصله بسیار) است، تو به کار (دین) خود پرداز ما هم البته (به کیش خویش) عمل می‌کنیم.

و گفتند: دل های ما از [درک] حقایقی که ما را به آن می خوانی در پوشش های سختی است، و در گوش های ما سنگینی است، و میان ما و تو پرده ای وجود دارد، بنابراین تو کار خود را انجام بده و ما هم کار خود را انجام می دهیم.

و گفتند: «دلهاى ما از آنچه ما را به سوى آن مى‌خوانى سخت محجوب و مهجور است. و در گوشهاى ما سنگينى و ميان ما و تو پرده‌اى است؛ پس تو كار خود را بكن ما [هم‌] كار خود را مى‌كنيم.»

گفتند: دلهاى ما از آنچه ما را بدان دعوت مى‌كنى در پرده است و گوشهامان سنگين است و ميان ما و تو حجابى است. تو به كار خود پرداز و ما نيز به كار خود مى‌پردازيم.

آنها گفتند: «قلبهای ما نسبت به آنچه ما را به آن دعوت می‌کنی در پوششهایی قرار گرفته و در گوشهای ما سنگینی است، و میان ما و تو حجابی وجود دارد؛ پس تو بدنبال عمل خود باش، ما هم برای خود عمل می‌کنیم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They say, ‘Our hearts are in veils [which shut them off] from what you invite us to, and there is a deafness in our ears, and there is a curtain between us and you. So act [as your faith requires]; we too are acting [according to our own].’

And they say: Our hearts are under coverings from that to which you call us, and there is a heaviness in our ears, and a veil hangs between us and you, so work, we too are working.

And they say: Our hearts are protected from that unto which thou (O Muhammad) callest us, and in our ears there is a deafness, and between us and thee there is a veil. Act, then. Lo! we also shall be acting.

They say: "Our hearts are under veils, (concealed) from that to which thou dost invite us, and in our ears in a deafness, and between us and thee is a screen: so do thou (what thou wilt); for us, we shall do (what we will!)"

معانی کلمات آیه

«فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ»: تو برابر آئین خود عمل کن و ما هم برابر آئین خود و هرگز از تو پیروی نمی‌کنیم. تو برای نابودی ما دست به کار شو و ما هم برای نابودی تو به کار می‌پردازیم. و مبارزه ما با تو ادامه دارد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ «5»

و گفتند: «دل‌هاى ما از آن چه ما را به سوى آن دعوت مى‌كنى در پوشش و پرده است و در گوش‌هاى ما سنگينى است، و ميان ما و تو حجابى است، پس تو (كار خود را) انجام ده، ما نيز (كار خود را) انجام مى‌دهيم.»

نکته ها

«أَكِنَّةٍ» جمع «كنان» به معناى پارچه‌اى است كه چيزى را در آن مى‌پيچند. «2»

«وَقْرٌ» به معناى سنگينى در گوش است.

كفّار در برابر پيامبر و قرآن، پنج موضع‌گيرى سخت داشتند:

الف: اعراض و دورى كردن. «فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ» (در آيه‌ى قبل)

ب) آماده نبودن قلبى براى پذيرش حقّ. «قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ»

ج) گوش ندادن به پيام‌ها. «فِي آذانِنا وَقْرٌ»

د) اعلام وجود مانع. (يعنى حجاب خودبينى و دنياپرستى و ...) «بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ»

«1». انعام، 91.

«2». مفردات راغب.

جلد 8 - صفحه 313

ه) پافشارى بر راه خود. «فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ»

پیام ها

1- كار خداوند لطف كردن و نزول وحى از سرچشمه‌ى رحمت است. «تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» امّا شيوه‌ى كفّار لجاجت و اعراض است. «قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ»

2- اگر دل تحت يك پوشش باشد قابل هشدار است، امّا چند پوشش كار را محال مى‌كند. ( «أَكِنَّةٍ» به صورت جمع آمده است).

3- اگر مخاطب آماده نباشد وحى و رحمت الهى و كتاب آسمانى و بشير و نذير بودن سودى نخواهد داشت. (با توجّه به آيه‌ى قبل و اين آيه).

4- شرط اول پذيرش حقّ، شنيدن سخن حقّ است كه معاندان خود را از آن محروم مى‌كنند. «فِي آذانِنا وَقْرٌ»

5- موسى به دين خود، عيسى به دين خود، سخن كسانى است كه حجابِ تعصّب‌ها و لجاجت‌ها، بر دل آنها پرده افكنده است. «مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ «5»

وَ قالُوا قُلُوبُنا: و گفتند مشركان به جهت نوميد ساختن تو از ايمان خود كه قلبهاى ما، فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ‌: در پوششهاست از آن چيزى كه مى‌خوانى ما را بسوى آن، يعنى قرآن را ما نمى‌فهميم و در نمى‌يابيم، وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ: و در

جلد 11 - صفحه 348

گوشهاى ما سنگينى است از شنيدن قرآن، پس آنچه بر ما مى‌خوانى نمى‌شنويم، وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ‌: و ميان ما و ميان تو پرده‌اى است كه مانع رسيدن ماست به تو.

بيان:

اين تمثيلات به جهت بيان غايت دورى قلوب ايشان است از تعقل آنچه خوانده مى‌شود بر ايشان و عدم اعتقاد آنان بر وجهى كه بكلى فهم آنها مسدود شود به اجماع امور سه‌گانه: 1- پرده و پوشش در قلب. 2- سنگينى و كرى در گوش. 3- دورى ما بين به سبب حجاب كه گوئيا مانعى عظيم است از مشاهده گوينده، و با اين وصف البته چگونه كلام الهى موثر خواهد شد.

در مجمع: أبو جهل جامه را ميان خود و حضرت پرده مى‌ساخت و در پشت آن رفته گفت: تو از آن جانب و ما از اين طرف‌ «1».

فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ‌: پس تو عمل كن بر دين و مذهب خود، بدرستى كه ما عمل كنندگانيم بر كيش و ملت خود، يا تو سعى كن در هلاك ما كه ما نيز در هلاك تو سعى مى‌كنيم، يا تو كوشش كن در ابطال امر ما كه ما نيز در ابطال جهد كنيم، يا تو براى آخرت خود كار كن و ما براى دنياى خود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

حم «1» تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «2» كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «3» بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ «4»

وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ «5»

ترجمه‌

اين فرستاده از خداوند بخشنده مهربان است‌

كتابى است كه مبيّن شده آيتهاى آن قرآنى عربى براى گروهى كه ميدانند

مژده دهنده و بيم دهنده پس روى گردانيدند بيشتر آنها پس آنان نميشنوند

و گفتند دلهاى ما در پوششهائى است از آنچه ميخوانيد ما را بآن و در گوشهاى ما سنگينى است و از ميانه ما و ميانه تو پرده‌اى است پس بجا آور كه مائيم بجا آورندگان.

تفسير

بيانى راجع به حم خصوصا و فواتح السّور عموما بعمل آمد و تنزيل ظاهرا خبر مبتداء محذوف و بمعناى منزل است و فرق بين رحمن و رحيم در اول كتاب ذكر شد و خلاصه مستفاد از آيات شريفه آنستكه اين قرآنيكه نازل شده از جانب خداوند بخشنده روزى بر بندگان و بخشاينده گناهان آنان كتابى است كه مبيّن شده است آيات آن براى تعيين وظائف بندگان از حلال و حرام و عقايد و احكام و سنن و آداب و مواعظ و اخلاق و آنچه محتاج بآنند در اصلاح معاش و معاد مجموعه‌اى است بلسان عربى براى گروهى كه عارف بزبان تازى و واقف بجهات فصاحت و بلاغت و اعجاز آنند و ميدانند كه از جانب خدا است و براى بشارت بنعيم جاودان و بيم از عذاب بى‌پايان نازل شده است پس اعراض نمودند و رو گردان شدند بيشتر اهل عربستان و آنها گوش شنوا ندارند و صريحا اظهار داشتند كه دلهاى ما درستر و پرده و پوششهائى است كه آبى و مانع از قبول دعوت‌

جلد 4 صفحه 546

تو است بتوحيد و نبوت و امامت و معاد و در گوشهاى ما ثقل و سنگينى است كه سخنان تو را نمى‌شنويم و بنصايح و مواعظ تو اعتنا و اعتماد نداريم و فاصله ميان مسلك و مرام ما و تو زياد است گويا حاجب و حاجزى كه مانع از ديدار و استماع گفتار تو ميشود در بين ما است بهتر آنكه روابط ما مقطوع باشد و هر يك از دو طرف بوظائفى كه براى خودمان تشخيص ميدهيم عمل نمائيم يا هر يك از دو طرف قواء خود را در ضدّيت و نابود نمودن ديگرى صرف نمائيم تا غالب و مغلوب از يكديگر ممتاز گردد و اين نهايت عناد است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي‌ أَكِنَّةٍ مِمّا تَدعُونا إِلَيه‌ِ وَ فِي‌ آذانِنا وَقرٌ وَ مِن‌ بَينِنا وَ بَينِك‌َ حِجاب‌ٌ فَاعمَل‌ إِنَّنا عامِلُون‌َ «5»

و گفتند قلبهاي‌ ‌ما ‌در‌ اكنه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ روي‌ قلب‌ ‌ما پوشيده‌ ‌شده‌ و حرفهاي‌ ‌شما‌ ‌در‌ قلب‌ ‌ما داخل‌ نميشود و ‌در‌ گوشهاي‌ ‌ما پنبه‌ گذارده‌ ‌شده‌ كلمات‌ ‌شما‌ ‌را‌ نمي‌شنويم‌ و ميانه‌ ‌ما و ‌شما‌ حجاب‌ ‌است‌ نه‌ ‌ما ‌شما‌ ‌را‌ ميبينيم‌ و نه‌ ‌شما‌ ‌ما ‌را‌ ميبينيد ‌پس‌ ‌شما‌ ‌هر‌ چه‌ ميتواني‌ بكن‌ ‌ما ‌هم‌ ‌هر‌ چه‌ ميتوانيم‌ ميكنيم‌.

گفتيم‌ مثل‌ قلب‌ مثل‌ خانه دربسته‌ ‌است‌ نميتوان‌ داخل‌ شد و نه‌ خارج‌ شد اينها ميگويند:

وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي‌ أَكِنَّةٍ ‌در‌ بسته‌ ‌است‌ مثل‌ تخم‌مرغي‌ ‌که‌ ميان‌ پوست‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ ميفرمايد ‌در‌ اوصاف‌ حوران‌ بهشت‌ كَأَنَّهُن‌َّ بَيض‌ٌ مَكنُون‌ٌ و ‌در‌ وصف‌ قرآن‌ فِي‌ كِتاب‌ٍ مَكنُون‌ٍ و ‌در‌ وصف‌ كفار تُكِن‌ُّ صُدُورُهُم‌

جلد 15 - صفحه 411

مِمّا تَدعُونا إِلَيه‌ِ ‌از‌ دعوت‌ بتوحيد و نفي‌ شرك‌ و ايمان‌ برسالت‌ تو و آنچه‌ ‌ما ‌را‌ بآن‌ دعوت‌ ميكني‌ ابدا ‌در‌ قلب‌ ‌ما اثر نميكند و داخل‌ ‌در‌ قلب‌ ‌ما نمي‌شود.

وَ فِي‌ آذانِنا وَقرٌ فرمايشات‌ ‌شما‌ ‌در‌ گوش‌ ‌ما وارد نميشود.

وَ مِن‌ بَينِنا وَ بَينِك‌َ حِجاب‌ٌ ‌بين‌ ‌ما و ‌شما‌ حجاب‌ ‌است‌ آنهم‌ مثل‌ سد سكندر ‌که‌ نه‌ ‌ما مطالب‌ ‌شما‌ ‌را‌ درك‌ ميكنيم‌ و نه‌ ‌شما‌ بمطالب‌ ‌ما توجه‌ مي‌فرمايي‌ رفتار ‌ما رفتار ديگريست‌ و رفتار ‌شما‌ رفتار ديگر هيچ‌ مناسبتي‌ ‌با‌ يكديگر ندارد.

فَاعمَل‌ تو برفتار ‌خود‌ عمل‌ كن‌.

إِنَّنا عامِلُون‌َ ‌ما ‌هم‌ بروش‌ ‌خود‌ عمل‌ ميكنيم‌.

(توضيح‌ كلام‌) اينكه‌ انسان‌ مركب‌ ‌از‌ دو جزء ‌است‌ جسماني‌ حيواني‌ و روحاني‌ ملكوتي‌ مجرد، اما جسماني‌ ‌اينکه‌ بدن‌ عنصريست‌ ‌که‌ داراي‌ قواي‌ ظاهريه‌ و باطنيه‌ ‌از‌ قوه‌ باصره‌ و سامعه‌ و ذائقه‌ و لامسه‌ و شامه‌ و قوه‌ شهويه‌ و غضبيه‌ و وهميه‌ و مدركه‌ و مخيله‌ ‌است‌ و كار ‌او‌ درك‌ جزئيات‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ قوي‌ درك‌ جزئيات‌ ميكند و ‌در‌ تمام‌ حيوانات‌ هست‌ بتفاوت‌ مراتب‌ و ‌اينکه‌ ‌را‌ جنبه حيوانيّة ميگويند و تمام‌ ‌اينکه‌ صنايع‌ مستحدثه‌ و امور معاشيه‌ و هواهاي‌ نفسانيه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قوي‌ برداشته‌ ميشود و تمام‌ كفار و طبيعيين‌ منحصر ميدانند انسان‌ ‌را‌ بهمين‌ قوي‌ و مجردي‌ قائل‌ نيستند و اعتقاد ندارند. و اما روحاني‌ مجرد ملكوتي‌ ‌آن‌ روح‌ انسانيست‌ ‌که‌ تعبير بقلب‌ ميكنند زيرا توجه‌ ‌او‌ بقلب‌ ‌است‌ و ‌او‌ ‌هم‌ داراي‌ قوه‌ باصره‌ و سامعه‌ و ذائقه‌ و شامه‌ ‌است‌ و مدرك‌ كليات‌ ‌است‌ مثل‌ ملائكه‌ و انوار قدسيه‌ و انبياء ‌براي‌ تكميل‌ ‌آن‌ آمده‌اند ‌که‌ حقايق‌ ‌را‌ تعليم‌ كنند و بسا چشم‌ ‌آن‌ روح‌ انساني‌ كور ميشود حقايق‌ و كليات‌ ‌را‌ درك‌ نميكند و نمي‌بيند كر مي‌شود نميشنود لال‌ شود اقرار نميكند ذائقه‌ روح‌ لذت‌ و طعم‌ حقايق‌ ‌را‌ درك‌ نميكند ‌با‌ روحانيين‌ تماس‌ پيدا نميكند تمايلات‌ روح‌ ‌را‌ ‌که‌ قوه شهوت‌ روح‌ ‌است‌ ندارد ‌از‌ منافرات‌ روحي‌ تنفر پيدا نميكند ‌که‌ قوه‌ غضبيه‌ روح‌ ‌است‌ بالجمله‌ ‌با‌ عالم‌ مجردات‌ تماس‌ ندارد فقط ‌در‌ چاه‌ طبيعت‌ افتاده‌ و جز ‌او‌ ‌را‌ طلب‌ نميكند و ‌اينکه‌ بحث‌ توضيحات‌ بيشتري‌ لازم‌ دارد لكن‌ ‌اينکه‌ سخن‌ بگذار ‌بر‌ وقت‌

جلد 15 - صفحه 412

دگر). و وسيله درك‌ قواي‌ حيوانيه‌ امور جزئيه‌ خارجيه‌ دنيويه‌ ‌است‌ بايد جسمي‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ چشم‌ بدن‌ ببيند صدايي‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ گوش‌ بدن‌ بشنود مطعومي‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ ذائقه‌ درك‌ كند عطري‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ شامه‌ استشمام‌ كند جسمي‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ ‌با‌ ‌او‌ تماس‌ گيرد اما امور معنويه كليه‌ شأن‌ ‌اينکه‌ قوا نيست‌ درك‌ كند طعم‌ عبادت‌ و معرفت‌ و ايمان‌ و درجات‌ عاليه‌ و ساير امور دينيه‌ و اخرويه‌ شان‌ ‌آن‌ روح‌ مجرد ‌است‌ وقتي‌ ‌که‌ چشمش‌ كور ‌باشد‌ گوشش‌ كر ‌باشد‌ شامه‌اش‌ خراب‌ ‌باشد‌ ذائقه‌اش‌ فاسد ‌باشد‌ درك‌ نميكند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- اما عکس العمل منفی این کوردلان به همین جا ختم نمی‌شد، بلکه تلاش و کوشش داشتند که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را از دعوت خود مأیوس سازند، و به او ثابت کنند که در مقابل دعوت تو گوش شنوایی در این دیار نیست، و بیهوده تلاش مکن! آیه شریفه می‌گوید: «آنها گفتند: قلبهای ما در برابر دعوت تو در پوششهایی قرار گرفته، و گوشهای ما سنگین است، و میان ما و تو حجابی وجود دارد»! (وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فِی آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ).

حال که چنین است کار به کار ما نداشته باش «تو به دنبال عمل خود باش، ما هم برای خود عمل می‌کنیم» (فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ).

این نهایت وقاحت و بی‌شرمی و نادانی است که انسان با تمام وجودش این چنین از حق گریزان باشد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع